وچند خط دوباره پر حرفی....!
1
هنوز هم دلتنگم....
اصلا مگر میشود دلتنگ نبود....؟
اصلا مگر میشود ارام گرفت....؟
اصلا مگر میشود فراموش کرد....؟
اصلا مگر میشود بغض نکرد...؟
اصلا مگر میشود حرف زد....؟
نگاه میکنم به تک تک لحظه های ثبت شده...
مرور میکنم تمام خاطراتِ بودنم را.....
نه از حجم این همه دلتنگی کم میشود،
نه راه دلم باز میشود....
نه حرف هایم شنیده.....!
بگذرم از این همه درد دوری ....
بگذرم از کوچه امام رضا 2 و4 و6و8
پای رفتنم نمی اید،به دست دلم افتاده!
گیر کرده است تمام حرف ها پشت چشمانم،
یخ میزند چشمم،
شبنم های دانه دانه افتاده برگونه...
آه.....
دوباره به خیابان میزنم،
مجنون شده ام بی شک ،
می ایستم ،
باید لحظه آخر ثبت شود،
نه پای رفتنم می آید،
نه این شبنم ها بند!
لحظه ی آخر را به رسم سال های گذشته ثبت کرده ام!
6لحظه آخر
6سال
آه که چقدر دلم دوباره میخواهدت...
آه.....
این لحظه آخر بماند شاید لحظه ی آخر دیگری .....
والبته خوب میدانم که هیچ لحظه ای "آخر" نمیشود.....!
2
من که دوباره نبودم
اما تو....
جایت خالی بود خوب میدانم!
هم برای منِ همیشه نبوده
هم برای آن های همیشه بوده!
باخودم همیشه میگویم
وقت رفتنت بود ونبود!
راه رفتنی است اما...
چه سخت رفتی وزود!
حقیقت است،
تورفتی به من هم میرسد،
ولی ،
چه سخت گذشت این چند وقت نبودنت!
برایت هم سوغات آوردم هم عیدی...
کاش مثل هر سال نشود که..........
ونشد!
سال نو در خانه نو بدون خانواده ات مبارک!
پ.ن.
سال نو بر همه با تاخیر مبارک!
آرزوی سال خوبی رو برای همگی زیر سایه امام زمان عج الله دارم!
التماس دعا
یاعلی
- ۹۳/۰۱/۰۹